2777
2789
عنوان

هفت روزه که سزارین شدم بیاید تعریف کنم چیا شد

| مشاهده متن کامل بحث + 5019 بازدید | 100 پست

بعد با سختی رفتم سمت بخش زنان 

میتونسم با ولیچر برم

ولی بعد سزارین هرچی راه بری زودتر راه میوفتی و‌بهتر میشی

پس منم‌راه رفتم.

رفتم شیرم دوشیدم و براش بردم باز 

در حد دو الی سه سیسی 

با دستکش و پنبه پستونک درست کرده بودن گذاشته بودن دهنش.

دختر مظلوم و‌کوچولوی من 

یهو از رحم مادر که عادت داشت تک‌و‌تنها و گرسنه رو تخت بود خودمم با شکم پاره. نااابود بودم حتی حق نداشتم شیرش بدم

با وجود آیودی مسی باردار شدم .دکتر نتونست ایودی رو در بیاره الان همزمان ایودی و جنین کنار هم هستن دعا کنید برام سالم به دنیا بیاد نی نیم🥺  خداروشکر دخترم صحیح‌و‌سالم به‌دنیا اومد.واقعا درسته که خدا شیشه رو کنار سنگ نگه میداره

آخی الهی یه ذره شبیه مال من بود داستان زایمانت ولی منو ۵روز امروزی که قراربود برم سزارین کنم بردن عمل فک کن رفتم سونو اخرکه وضعیت بچه چک بشه هرکارکردن بچم نبض نداشت زنیکه خرم به من اصلا نگف بچت نبضش ضعیفه فقط برگه سونو دادن دستم قرار بود برام توضیح بده یه چیزیو الان یادم نیس رفتم ازش بپرسم گف خانوم من هیچی نمیدونم تو بیمارستان بهت توضیح میدن بازم خررررر نگف باید همین الان بری بیمارستان عصربود شوهرم گف حالا که رفتی سونو وان تی خوب واتساپ کن برا دکترت ببین همه چی خوبه من گفتم حالا فردا میفرسم شوهرم گیرداد نه بفرس من فرستادم گفتم ببینه ج میده من رفتم بیرون باشوهرم یهو دیدم وات پیام اومده دیدم نامه بستریه اصلاهنگیدم درجا زنگیدم دکتر گف سریع باید سزبشی فردا راس ۵صبح بیمارستان باش که رفتم تواتاق عمل موقعی که بچم دنیا اومد دکترگف کیسه آبت خالیه هیچی توش نیس ۱ساعت دیرترعمل شده بودی بچه خدایی نکرده خفه میشد میگف من میدونستم دراین حده شبونه می‌فرستادم برای عمل 

آدمک خرنشی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند.....    آن خدایی که بزرگش خواندی مثل توتنهاست بخند..... (دوستای مجازیم تروخدا هرکدومتون تونستید برای آرامش دل خستم دعاکنید) 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اون شب لعنتی صبح‌شد به هر سختی بود

سر میزدم ب بچه همش گریه میکرد دسش میخورد یا داشت اون‌دستکش پلاستیکی مسخره رو مک‌میزد.

صبح رفتم پیشش باز چون‌گفتن دکتر ۸صبح میاد

نشسته بودم گریه‌میکردم تا اینکه‌پرستار جدیدش اومد گفت چرا گریه میکنی تنفسش خوب شده

لباستو باز کن میخوام بذارمش رو سینت تماس پوست با پوست انجام بشه تنفسش بهترم‌میشه بعدم‌میتونی شیرش بدی

با وجود آیودی مسی باردار شدم .دکتر نتونست ایودی رو در بیاره الان همزمان ایودی و جنین کنار هم هستن دعا کنید برام سالم به دنیا بیاد نی نیم🥺  خداروشکر دخترم صحیح‌و‌سالم به‌دنیا اومد.واقعا درسته که خدا شیشه رو کنار سنگ نگه میداره

آها اون زنیکه خررررررر مسئول سونو چندنفر باهم می‌برد تواتاق من بودم ویه خانوم که چهارماهه باردار بود اون رف سونو بشه پشت پرده من نشستم روصندلی داشت سونوش می‌کرد یهو گف جنین دفرمه دختره گف یعنی چی گف هیچی نیست ایست قلبی کرده جنین یعنی منو مادر اون بچه یخ کردیم این ریلکس انگارنه انگار مادر بچه ازشوک گریه نتونست بکنه ۱۰ مین میگف یعنی چی خانوم مطمینی  هوف الان یادش افتادم خیلی گاو بود خداازش نگذره

آدمک خرنشی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند.....    آن خدایی که بزرگش خواندی مثل توتنهاست بخند..... (دوستای مجازیم تروخدا هرکدومتون تونستید برای آرامش دل خستم دعاکنید) 

انگار یه‌جون تازه گرفتم 

دکمه لباسم باز‌کردم گذاشتش رو سینم ولی لوله اکسیژنم گذاشت کنارش 

نوازشش کردم قربون صدقش رفتم 

بچه هم اروووم بود انگار ی تیکه از وجودم که کم‌داشتم برگشته بود به من.


با وجود آیودی مسی باردار شدم .دکتر نتونست ایودی رو در بیاره الان همزمان ایودی و جنین کنار هم هستن دعا کنید برام سالم به دنیا بیاد نی نیم🥺  خداروشکر دخترم صحیح‌و‌سالم به‌دنیا اومد.واقعا درسته که خدا شیشه رو کنار سنگ نگه میداره

بعدشم شیر دهی رو شروع کردم پرستار گفت عالی داره نفس میکشه 

بعدشم دکتر اومد 

گفتم دکتر تنفسش خوب شده میتونیم ببریمش؟

گفت حداقل۵روز اینجایی

از شانس من قانون این‌دکتر این شکلی بود

کسی رو زیر ۵روز مرخص نمیکرد

گفت گلبول های سفید خونش بالا بوده شک‌داریم‌که عفونت وجود داشته باشه تو بدنش انتی بیوتیک شروع کردیم براش 

باید دوره درمانش کامل بشه که حداقل ۵روزه

با وجود آیودی مسی باردار شدم .دکتر نتونست ایودی رو در بیاره الان همزمان ایودی و جنین کنار هم هستن دعا کنید برام سالم به دنیا بیاد نی نیم🥺  خداروشکر دخترم صحیح‌و‌سالم به‌دنیا اومد.واقعا درسته که خدا شیشه رو کنار سنگ نگه میداره

اصلا ناراحت نبودم ک‌میخان ۵روز نگهش دارن 

گفتم اشکال نداره بچم‌پیشمه میتونم شیرش بدم همین مهمه

ازمایش های مربوط ب عفونت خون منفی شد خداروشکر که ۳روز طول کشید جوابش اومد.

گفتم خودم عفونت ادراری داشتم‌تبخال لب هم زده بودم قبل عمل 

شاید بخاطر اینه گلبول سفیدش بالا بوده

با وجود آیودی مسی باردار شدم .دکتر نتونست ایودی رو در بیاره الان همزمان ایودی و جنین کنار هم هستن دعا کنید برام سالم به دنیا بیاد نی نیم🥺  خداروشکر دخترم صحیح‌و‌سالم به‌دنیا اومد.واقعا درسته که خدا شیشه رو کنار سنگ نگه میداره

خلاصه کنم تمام ازمایشاش خوب بود.

شیرش رو میخورد 

حسابی هم اروم‌بود 

منم شرایطم سخت بود چون با شکم پاره باید مینشستم بالاسر بچه جای خواب درستی هم نداشتیم

 شاید روزی سه چار ساعت هم‌نمیشد بخوابی 

ولی روحیه م از دس ندادم 

تا اینک شد ۵ روز و ما نی نی رو اوردیم خونه سالم و سلامت و


راسی یادم‌رفت بگم تو اتاق عمل ایودی که تو رحمم هم بود در اوردن بهم دادن. گذاشتم تو پلاستیک‌اوردمش گفتم یادگاری نگه دارم که این بچه با وجود این آیودی تو رحمم اومد تو زندگیمون و شد همه ی زندگیمون 


با وجود آیودی مسی باردار شدم .دکتر نتونست ایودی رو در بیاره الان همزمان ایودی و جنین کنار هم هستن دعا کنید برام سالم به دنیا بیاد نی نیم🥺  خداروشکر دخترم صحیح‌و‌سالم به‌دنیا اومد.واقعا درسته که خدا شیشه رو کنار سنگ نگه میداره

خلاصه کنم تمام ازمایشاش خوب بود.شیرش رو میخورد حسابی هم اروم‌بود منم شرایطم سخت بود چون با شکم پاره ...

خدا برات حفظش کنه گلم پا قدمش خیر باشه❤️😍

دعا کن خدا به منم بچه سالم بده🫂

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                
خلاصه کنم تمام ازمایشاش خوب بود.شیرش رو میخورد حسابی هم اروم‌بود منم شرایطم سخت بود چون با شکم پاره ...

بیمارستان خصوصی بود؟

به نظر من تمام کاراشون صرفا برای بیشتر کردن هزینه شما بوده.مخصوصا اون ۵ روز رو الکی نگهتون داشتن. احتمالا دکترتونم سهامدار همون بیمارستانه.

مثلا تو بخش نوزادا دراز میکشیدم یکم‌بخوابم. میگفتن بیا گریه میکنه.شاید نیم ساعت میشد ک‌بلند بشم از جام نمیتونسم ب خانما هم بگم‌کمکم کنن چون همشون زایمان کرده بودن.

خیلی سخت بود ولی گذشت همش

با وجود آیودی مسی باردار شدم .دکتر نتونست ایودی رو در بیاره الان همزمان ایودی و جنین کنار هم هستن دعا کنید برام سالم به دنیا بیاد نی نیم🥺  خداروشکر دخترم صحیح‌و‌سالم به‌دنیا اومد.واقعا درسته که خدا شیشه رو کنار سنگ نگه میداره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز