دارم از استرس میمیرمممم.طبقه بالا پدرشوهمیم.سه شبه با دخترم نرفتیم پایین.هرشب ا ترسممیرم.حالا باباش ب شوهرم گفته ی حالی ا زنت بگیرم چن شبه بچرو نیاورده.دارم میمیرم از استرس یعنی .مطمعنم نقشه ها برام دارن عین همیشه.دلم آشوبه.خیلی بغض دارم
غروبا که میشه روشن چراغا😃 میان از مدرسه خونه کلاغا یاد حرفای اون روزت میفتم که تا گفتی به جون دل شنفتم عجب غافل بودم من اسیر دل بودم من اسیر دل نبودم اگ عاقل بودم من یادت میاد به من گفتی چیکار کن گفتی از مدرسه اون روز فرار کن فرار کردم من اون روز زنگ آخر نرفتم مدرسه تا سال دیگر عجب غافل بودم من اسیر دل بودم من
غروبا که میشه روشن چراغا😃 میان از مدرسه خونه کلاغا یاد حرفای اون روزت میفتم که تا گفتی به جون دل شنفتم عجب غافل بودم من اسیر دل بودم من اسیر دل نبودم اگ عاقل بودم من یادت میاد به من گفتی چیکار کن گفتی از مدرسه اون روز فرار کن فرار کردم من اون روز زنگ آخر نرفتم مدرسه تا سال دیگر عجب غافل بودم من اسیر دل بودم من
ازش میپرسدی بابات ب شوخی گفته یا جدی اگه جدی گفته توام باید ی چی میگفتی بهش
اری فاحشه شدیم..،وقتی عشق تجاوز کرد وقتی بدبختی تجاوز کرد... وقتی قدرتمندتر از ما تجاوز کرد... ومن حامله ی عقده هستم..بترسید از روزی ک فرزندم ب دنیا بیاید..