خانما من بعد از زایمان ۱۰ کیلو از وزنم موند و بخاطر افسردگی بعد زایمان هم دارو خوردم و ۵ کیلو هم ازون چاق شدم.الان ۱۵ کیلو اضافه وزن دارم.اینقد بد شدم که کل اعتماد بنفس ام رفته و اصلا از خودم راضی نیستم.تو رو خدا کسایی که لاغری موفقی داشتن بیان بگن چیکار کردن من یکم انگیزه بگیرم.با دوتا بچه کوچیک هیچ تمرکز ندارم روی خوردنم.همش هول هولی و سرپایی میخورم .
منم سر بارداری خیلی چاق شددم ولی خوب خداروشکر با وجود چایی شکم نداشتم
پایین تنم چاغ بود خیلی دیگه شروع کردم به روزه گرفتن ورژیم البته من سر از خود گرفتم ویکم دچار کم خونی شدم ولی خداروشکر حسابی لاغر کردم از وزن ۷۸رسیدم به ۵۶.۵۷
فولاد چیزی داره به اسم نقطهی تسلیم. جایی که انقدر تنش بهش وارد میشه تا قابلیت کشسانی خودش رو از دست بده. بعد از اون دیگه به شکل اولیه برنمیگرده، برای همیشه تغییر میکنه. آدمیزاد هم همینه، تا یه جایی میتونه به خودش بقبولونه که بعد از هر ضربه، هنوز همون آدم سابقه اما اگه از نقطهی تسلیمش بگذره، یه چیزی درونش برای همیشه عوض میشه. بعد از اون هر درد کوچیکی، یه قدم به فروپاشی نزدیکترش میکنه.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
شیر میدی؟ ببین اول یه برنامه ی کالری شمار مثل مانکن نصب کن . دوم قند و شیرینی رو حذف کن
همین حذف قند و شیرینی معجزه میکنه
بزن باران به نام هرچه خوبیست /به زیر آوار گاه پایکوبیست /مزارع تشنه جویباران پر از سنگ /بزن باران که وقت لای روبیست /بزن باران بهاران فصل خون است /بزن باران که صحرا لاله گون است /بزن باران و شادی بخش جان را /بباران شوق و شیرین کن زمان را /به بام غرقه در خون دیارم /به پا کن پرچم رنگین کمان را
باریکلا من فقط کالری شمار میتونم ولی باید یکی بهم انگیزه بده
من هی لباسای گذشته رو می او دم میپوشیدم میگفتم باید این اندازه من بشه
ولی الان خیلی کوچولو شدم قدم ۱۶۰ ریزه میزه شدم خیلی
فولاد چیزی داره به اسم نقطهی تسلیم. جایی که انقدر تنش بهش وارد میشه تا قابلیت کشسانی خودش رو از دست بده. بعد از اون دیگه به شکل اولیه برنمیگرده، برای همیشه تغییر میکنه. آدمیزاد هم همینه، تا یه جایی میتونه به خودش بقبولونه که بعد از هر ضربه، هنوز همون آدم سابقه اما اگه از نقطهی تسلیمش بگذره، یه چیزی درونش برای همیشه عوض میشه. بعد از اون هر درد کوچیکی، یه قدم به فروپاشی نزدیکترش میکنه.
فولاد چیزی داره به اسم نقطهی تسلیم. جایی که انقدر تنش بهش وارد میشه تا قابلیت کشسانی خودش رو از دست بده. بعد از اون دیگه به شکل اولیه برنمیگرده، برای همیشه تغییر میکنه. آدمیزاد هم همینه، تا یه جایی میتونه به خودش بقبولونه که بعد از هر ضربه، هنوز همون آدم سابقه اما اگه از نقطهی تسلیمش بگذره، یه چیزی درونش برای همیشه عوض میشه. بعد از اون هر درد کوچیکی، یه قدم به فروپاشی نزدیکترش میکنه.