بخداهمه شان آشغال ان....خلاصه شومیگم شایدحوصله نکنین برین تاپیک قبلیم بایه آقایی تومحلمون دوست شدم اوایل ازخودش تعریف میکردوقتی قشنگ خرم کردورفتم پیشش حالاالان هی ازخودش بدمیگه که من ولش کنم..واقعا یه ازهرچی مردمتنفرم..آخه چرا من شانس ندارم نه ازشوهرنه ازدوستان پسرحتی ازخانواده خدایابه دادم برس حالم بده..چیکارکنم