اخ اخ اخ یادم میاد یه مستند نگاه میکردم باباعه ازکارافتاده بود بچه های کوچکش میرفتن دستفروشی یه پسر بچه بود میگفت گاهی بچه هایی که ازکنارم رد میشن منو قایمکی میزنن ومیرن .توی یکی از فیلمایی که توخیابون ت مستنده داشتن ازش نشون میدادن راست میگفت طفلی نشسته بود کنار وسایلاش یه پسر بچه داشت باخانوادش رد میشد یدونه باپازد بهش ورفت اینم هیچی نگفت .خدا کنه هرجا هست سالم و پولدار باشه
من بچه و نوجوان بودم و اوايل جواني خيلي بدتر بودم ي مدتي خيلي زياد درگير مشكلات زندگي شدم كمتر فكر كردم ب اينجور مسايل و درگير كار اما هنوزم بعضي از اينجور مسايل بدجور بهم ميريزه منو واقعا طاقتش رو ندارم دلشوره و بيقراري عجيبي ميگيرم
سوال خودمم هست بخدا نميدونم
بعضيا انگار درد و رنج بقيه براشون حتي در حد ديدن ي فيلم هم تاثير منفي نداره خيلي راحت ميگذرن و عميق نميشن
من تا ته ماجرا رو ميرم و بهش فكر ميكنم و غصه ميخورم و احساس مسيوليت ميكنم ميبينم خب كاري هم نميتونم انجام بدم بعد ميگم خب غصه من برا اونا فايده نداره ك
