تو حیاط از نردبون افتاده جمجمهش شکسته مثل اینکه دکترا گفتن تا فردا نمیمونه
میدونم الان چه حالی داره دلم میخواد پیشش باشم ولی شهرستانن ۶ ساعت راهه
امشب همه میخوان راه بیفتن برن اونجا
مامانم میگه تو بمون خونه درستو بخون
اصرار نکنم باهاشون برم؟ حس میکنم من نباشم خیلی احساس تنهایی میکنه دخترخالم. خواهر برادرم نداره طفلی