دیگه به لبم رسونده ،۶ ساله دهن منو سرویس کرده ،تو هر شرایط و موقعیتی اولویتش خانواده وامونده اشه .
یک هفته است کامل سرکاره بهم قول داده بود جمعه میبرمت بیرون(یه کار واجب داشتم)
بعد داداش سگش بهش زنگ زد برن استخر ،حالا تو عمرشون با هم استخر نرفتنااااا .
اینم گفت میخوام برم استخر ،گفتم هرجور خودت میدونی ،فکر کردم الان خودش خجالت میکشه و میفهمه باید اولویتش زنش باشه ،دیدم نه واقعا داشت میرعت .
قهر هم کرده بود که من قیافه ام رفته بود تو هم .
منم مغزم داشت میترکید بلند سدم رفتم بیرون هوا بخورم ،این اقا هم دیدم خبری ازش نشد ،فقط یبار زنگ زده بود .
همین که خبری ازش نشد فهمبدم حتما رفته .
اومدم خونه دیدم نیستش ،منم درو از پشت قفل کردم ،الان که اومد راهش ندادم میفهمه .
من تک ک تنها توی این شهر غریبم ،بجا لینکه منو درک کنه بفهمه بجز اون کسیو ندارم همیشه اونا رو بهم ترجیح میده تف تو این زندگی