سلام دوستان
پدر من اخلاقای خیلی بدی داره خیلی خیلی بد. چند سال پیش هم خیانت کرد به مادرم. ما یه سال آواره خونه مادربزرگم بودیم. بعدش اشتی کردن برگشتیم. حتی الان هم با هم قهرن چون بابام مامانم تو مسافرت کتک زد. اونم سر اینکه چرا به یه مرد نگاه کرده. اما مادر من اصلا نگاه نکرده یا منظور بدی نداشته. بابام هم بد دله هم مشکوکخ هم خسیس هم خیلی اخلاقای بدی داره نمیزارع مادرم بیرون از خونه حتی تا سر کوچه بره. قضیه خیانتش رو کل محله و شهر فهمیدن.. روزای خیلی سختی کشیدیم من و مامانم.
از بعد اون قضیه با خانواده مادری اصلا رفت و آمد نداشتیم یعنی بابام نزاشت و خوشش نمیومد از اونا. سر همین داستانای خیانت مادرم رفت خونه باباش. بعد از گذشت چند سال مادر بزرگم رفته به یکی از آشنا تعریف کرده که یکی از دخترام وضعش اینه. شوهرش بداخلاقه .. بچه هاش ازش میترسن. وقتی میاد خونه حتما باید خونه مرتب باشه . و.. حالا بچه همون آشنایی که این حرفا شنیده اومد بهم گفت بابات همه کارس تو ازش مثل چی میترسی با هیچکس رفت و آمد ندارین .. گفت همه ازتون بدون میاد . گفت هیچکس از بابات خوشش نمیاد. آخرم گفت بابات شبیه ابن ملجم میمونه.. دلم خیلی شکسته بخدا آه من پشت سرشونه... از این طرفم از بابام ناراحتم دلم شکسته هیچوقت مثل پدر و دختر نبودیم مثل غریبه بودیم .. نه حرفی نه درد و دلی نه هیچی هیچی.. یعنی اصلا نمیتونم حرفی بزنم سر اخلاقاش .. طلاق عاطفی گرفتن مامان و بابام. چیکار کنم با این آدمی که این حرفو بهم زده؟ نمیتونم بلاکش کنم یا دایورتش کنم چون میبینمش ..لطفاً راهنمایی کنید خیلی تنهام