شغلشون چی بود ؟من دیدم کسی که معتاد بوده و ترک کرده ،خودشون به یک جایی میرسن که دیگه نمیتونن این وضعیت رو ادامه بدن ،بیمار میشن و اوضاعشون خطرناک میشه ،به خاطر همین مجبور میشن که ترک کنند
اگر تو این کشور این همه محدودیت نبود و همه چیز برای جوون ها عقده نمیشد ،انقدر همه معتاد نمیشدن
نمایشگاه ماشین داشت کم کم همرو فروخت.
خیلی سخته میگن تو ۲۵ سالگی و این اعتیاد ترکش.
اون از من طلبکاره که همش فداکاری کنم.خانوادش ولش کردن من چرا فداکاری کنم اخه.نمیدونم تو دو راهی بدی قرار گرفتم.میترسم اشتباه برم راهو.
به نظرتون بترسونمش بیام خونه بابام بگم ی ماه وقت داری؟یا همون به خانوادم بگم و طلاق
این موضوع و به خانوادت بگو بالاخره بزرگترن وزندگیت براشون مهمه اینجوری ازترس خودتو نابود میکنی و یه بچه هم بیاری که دیگه تا آخرش گیری
به خانوادم بگم نمیذارن یه روزم کنارش باشم چون بابام همیشه میگ اعتیاد ترکم بشه همش استرس و مراقبت میخواد.
عزیزم بچه گانه رفتار نکن فعلا به فکر راه حل و درمانش باش نه طلاق طلاق در مرحله اخر به نظر من شما بهتر با بزرگترهای خودتون و همسرتون مطرح کنین بهتر و درست ترین کمک رو میتونن به شما کنن
پدرش که فکر میکنه با بی محلی بهش این به خودش میاد.خودش همش بهم میگه من میذارم کنار قول میدم.ولی هر سریع الکی.هرکاری گفته واسش کردم حتی جلو خانوادش ازش دفاع کردم ولی نشده ک نشده.
عزیزم در خواست دوستی منو قبول کن باهاتون کار دارم .
خودش میشینه گریه میکنه میگه نامردا گرفتارم کردن کمکم کن اون از من قویتره کمک میخوام.توام بری من میمیرم.
با حرفاش هی یه فرصت میدم.ولی....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
