آقا هست و کلا رفته تو قیافه برام
قبلا خیلی شوخی میکرد و من چون بهش علاقه داشتم واقعا دوست نداشتم اینقدر سربه سرم بزاره وقتی بهم علاقه ای نداره و میخواستم فاصله بگیر
برا همین حتی شد دعوا کردم باهاش که تمومش کنه دیگه
حالا هی تیکه میندازه و وقتی میگم با منید میگه کی با شما بود منظورم شما نبودی در حالی که همه میفهمن من بودم
از اون به بعد دیگه خودمو زدم کوچه علی چپ و انگار دیگه هیچکدوم از حرفاشو نمیشنوم
منه احمق هنوزم دوستش دارم تازه ولی میدونم اون نداره
حالا برام تو قیافه هست هر وقت کار داشته باشه تازه میفهمه بايد درست حرف بزنه و بی محلی نکنه
من با این آدم باید چطوری رفتار کنم که اینقدر این دله صاحب مرده نشکنه از کاراش
چکار کنم بی تفاوت بشم بهش
تروخدا راهنماییم کنید
خدا لعنتش کنه بخدا نزدیک یه ساله زندگی ندارم