همش بخاطر چشم بود ما داشتیم شمال خونه میساختیم همون کاری دست ما داد ک هنوز تو بدبختیم خاله هام عمه هام اصلا ی چیزایی ان ..عمه هام ک فهمیدن تا حالا ۳بار برگشته بیماریم ی زنگ نزدن ب داداششون ک من ک بچه خواهرشونم حالم خوبه چطوربه اینا خاله هامم ک ی نفس عمیقی کشیدن همون روزی ک از مطب برگشتیم ک اون خبر بد بیماریو گفتن رفتیم خونه خالم چون تهران بود گفت وقتی من تا شنیدم این خبرو سجده شکر بجا اوردم ک اگر من پول ندارم ولی بچه ام اینطوری نیس سالنه منو میگف🙂....من درسم خیلیی خوب بود خیلیی دیگ متاسفانه بخاطر درمان اینا از درس افتادم نتونستم کنکور بدم ولی فیزیک شیمی دبیرستان ۱۹ ۲۰ دادم حالا این خانوم خونه مادربزگم اینا بودیم اومد بعد از ۷سال چون ما یکمی اونم ن زیاد وضعمون بهتر بود حالا از موضع بالا پسرشو میزد تو سر من ک اون فرهنگیان قبول شده تو ن اخه بیشعور من ۸ ساله دارم شیمی درمانی میشممم وقت کردم برم کنکور بدم تو خاله ای یا ماری نیش میزنی خیلی ناراحتم مشخصه واسمون دعا گرفتن انگار و خیلی چیزلی دیگ از بقیه خاله هام چ کنم دوستان؟؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
متنفرم از تمام فامیل من چند روزه یه جایی از بدنم شکسته جز مامانم و ابجیم و بابام کسی بهم سر نمیزنه و زنگ نمیزنن طرف شوهر و خانواده بابام نمیدونن ولی خانواده مامانم که عین خواهر بودیم یه زنگ نزدن آنقدری دلم پره ازشون نه به خاطر زنگ بااینکه من پر مشغله ام کار و اینا حتی ماشینشون عوض میکردن من زنگ میزدم واقعا دارم فکر میکنم حسودن
متنفرم از تمام فامیل من چند روزه یه جایی از بدنم شکسته جز مامانم و ابجیم و بابام کسی بهم سر نمیزنه و ...
والا دوست دارم اعتقاد نداشته باشم اما زندگیم بهم ریخته کلا همش میگفتن شما ک دارین شما ک دارین اخه دوتا معلم (پدرمادرم معلمن) چ پولی دارن مگه🤦♀️🤦♀️
حالا انقدر خوشحالن دیگ پولی نمونده هرچی پس انداز کرده بودیم برای دارو رفت...یا اردیبهشت که حج خالم رفته بود میگفت شماها ک دارین چرا حج پاتون نوشته شده بجا نمیارین🤦♀️🤦♀️ حج نفری ۳۰۰ ملیونه و ایما نمیدونم راجبه ما چی فکر میکنن
متنفرم از تمام فامیل من چند روزه یه جایی از بدنم شکسته جز مامانم و ابجیم و بابام کسی بهم سر نمیزنه و ...
اخ اخ نگوو خانواده مادری بدتر از عقربن ادم دیر حالیش میشه فقط منم فکر میکردم خانواده بابام فقط بدن ..اخه با خانواده مامانم مثلا راحت تر بودیم مریض ک شدم تهران جراحی خیلی سنگینی دلشتم کلی ای سی یو بودم بعدم بخش یه ماه ایناشد ی بار نیومدن سر بزنن بهم از تهرانم برگشتمم یکیشون پاشونو توخونه ما نذاشت میدونستنن داریم چند ملیون چند ملیون پول دارو میدیم اما همونایی ک ما بهشون چقدر کمک کردیم ی بار نگفتن فلانی بچت مریضه اگر پول نیاز داری هستش...حالم بهم نیخوره ازشون