همسرم یه هفته رفته بود کربلا این سومین بارش بود و از اون جایی که خانواده خسیسی داره من فقط آش پشت پا درست کردم و براشون بردم و قرار شد نه بنر زیارت قبول و نه قربونی باشه..خلاصه من هم شاغلم و یه دختر دوساله دارم و این مدت خونه مادرم بودم بماند که رفتم ماموریت شهرستان و اصلا سراغمو نگرفتن ولی کلا دو سه بار زنگ زدن با نوه شون حرف زدن و تنها خواهرشوهرم اصلا زنگ نزد بهمون ولی به همسرم میگفتن هرروز با ما در ارتباطن..حتی یه بارم دعوتمون نکردن خونه شون...خلاصه امروز صبح قبل برگشتن همسرم اومدم خونه و دیدم جلوی در بنرای زیارت قبول زدن از طرف خودشون و برادرشوهرام..کلی عصبانی شدم..اصلا هم بهم نگفتن..با این که از دیشب تا امروز با هم تلفنی صحبت کردیم..منم هول شدم و به مامانم زنگ زدم و قرار شد من و اونا هم بنر زیارت قبول سفارش بدیم که توی راه همسرمو دیدم و خب دیگه فایده نداشت..البته قبلش به پدرشوهرم زنگ زدم و گفتم کارشون درست نبود اونم فقط می خندید و میگفت فرقی نداره..بیشتر حرصم میداد..منم به همسرم گفتم و اونم بنرا رو از روی دیوار برداشت..به نظرتون چرا این کارو کردن؟