من اینجا خیلی وقته عضوم چهارشنبه کاربریم رو تعلیق کردن نمیتونستم یه هفته صبر کنم .
من شاغلم . دوساله ازدواج کردم . با شوهرم دوست بودیم . خودم کارشناسی ارشد شوهرم دیپلم . البته ک اصلا برام مهم نبود سطح تحصیلات . خانواده خودم خیلی خیلی مدرک تحصیلی براشون مهمه . بخاطر همینم بابام خیلی مخالفت کرد با ازدواجمون . خانواده من و همسرم از نظر فرهنگی خیلی باهم فرق دارن اما واقعا از خانواده همسرم خیلی خوشم میاد . ما آدمی خشک و بی روحی بودیم . اینا برعکس ما خیلی شوخ و خوشگذرون و آدمای باحال و البته به شدت مودب و روشنفکر . اینارو میگم یکم با شرایطم آشنا بشید . ترم آخر کارشناسی بودم ک با شوهرم آشنا شدم و بعد ۳ سال دوستی ازدواج کردیم . دوبار اومدن خواستگاری بابام رد کرد گفتم صبر کن درسم تموم بشه اوضاع بهتر بشه . اون موقع داشت خونه میساخت فعلا تکمیل نبود در حد دیوار کشی . شوهرم پسر بزرگ خانوادست ۳۳ سالشه یه برادر داره ۲۳ سالشه یه خواهر ۱۵ ساله.