ببین بهت حق میدما ولی فک کن اقا اگه بخواد کاری کنه هزارراه هست برا پیچوندن شما
گیرم گوشیو گفتی هزارتا راه دیگه هست پس ارامشت تو زندگیت از همه چی مهم تره وقت بزار برا خودت مهارت یاد بگیر رشد کنی و کنار هم خوب باشین
اگه خدایی نکرده یه وقتی هم خیانت کرد و متوجه شدی اون موقع فک میکنی چیکار کنی عوضش کلی تا اون موقع خودت رشد کردی.
گاهی وقتا ترس یه سری چیزا اینقد زیاده و زندگیو به ادم کوفت میکنه که شاید اون اتفاق هرگز نیافته یا حتی بیافته اونقدری که ما خودمونو اذیت کردیم و زندگیو پااش هدر دادیم که در مقابل اون اتفاق هیچه
خیانت نکرده خودش هی بهم میگه خیلی موقعیت داشته ولی دست به خیانت نزده چراچندباردرحدپیام فهمیدم داغون شدم بخداپیرشدم ولی چت کردنم اصلا درست نیست الان دیگه باکسی نیست ولی میترسم ازاین ببد رو چکارکنم
گاهی وقتا مردا فقط از رو کنجکاوی پیام میدن نمیگم درسته ها اتفاقا خیلیم اشتباهه
ولی مطمئن باش ادمی که تاالان خیانت نکرده اینکارو‌نمیکنه شماهم یه بار این موضوعو مطرح کن و بعد برای همیشه دست از تجسس تو کارش بردار شک نکن اگه یه روزی بخواد کاری کنه خدا تو درست ترین موقع و زمان ممکن بهت نشون میده و خودت میدونی تا اون نخواد یه برگم از درخت نمیافته پس رها کن دیگه
الان دنبال مقصر نیستیم ببین اتفاقا با کنترل کردنش داری میگی تو از من بهترو بالاتری هر بحظه میترسم منو پس بزنی و بری با یکی دیگه به خودت برس خودتو دوس داشته باش کاراییو که دلت میخواد انجام بده عزت نفستو ببر بالا قراره کنار هم رشد کنین نه به خاطر صرفا همسرت میگم به خاطر خودت پاشو و رو خودت کار کن اصلا برو مشاوره چون وقتی میتونی یه رابطه خوب داشته باشی ک خودتو اول دوس داشته باشی ارایش کن چون زیباتر بشی حس بهتری داشته باشی نسبت به خودت حالا همسرتم کنار اینا از زیباییت لذت میبره و رابطه تون بهتر میشه
وقتی ازدواج میکنین شما نسبت به طرف مقابل حق گردنتونه اونم حق داره خوشبخت باشه چرا دید زنا اینجوریه مرد فقط باید اونارو خوشبخت کنه؟؟؟
پس تا میتوینن حال همو خوب کنین
پس با کارهای قبلیش چی کنم خیانت درحد این که یا پیام میداد یاتلفنی بایکی دوست شده بود بهش توپیام اون طرف گفته بود عزیز این بهش گفته بودگلم بعد که فهمیدم به زنه گفتم چرا گفت بخدابین ماچیزی نبود همش با تلفن پشت تلفن هم آدم چیزی نمیگه فقط بهم میگفتی نماز بخونم حجاب کنم امن موقع خیلی شکستم داغون شدم به کسی هم چیزی نمی تونستم بگم توخودم ریختم افسرده شدم بخدا الان اینها یادم میفته خیلی ناراحت میشم ولی باز میترسم دوباره زندگیم بهم بریزه
نه از رو کنجکاوی حرف زده .
ببین من حسم اینه واقعا همسرت کاری نمیکنه.
ولی یه سوال سری پیش که فهمیدی چیشد؟؟جز اینکه خودتو افسرده کنی اتفاقی افتاد؟فقط روتون تو روی هم باز میشه
و بهش بگو دنیا هرکاری کنی سر بچه و زن خودتم میاره
اگه اون بار فهمیدی و شرایط جدا شدن و.. نداشتی
پس الانم نداری
بفهمی که چی بشه؟؟پس هم عزت نفس خودتو از بین نبر بااینکارا اتفاقا به خودت برس و زندگی کن مگه چن سال دیگه کنار همین؟ببخشید اینقد رک میگم😅
باهمه اینا تو حق داری ناراحت باشی حق داری دلخور باشی حق داری بترسی و همه اینا اما اینکتری که شما میکنی راهش نیست حتما بایه مشاور حرف بزن من چن تا میشناسم خوبن اگه خواستی معرفی کنم یا هرکیو‌خودت میشناسی برو
قول میدم حالت خیلی بهتر بشه به شرطی که ادامش بدی
نه خواهش میکنم ولی بخدا نوازندگی چیزی برای من وبچه ها کم نذاشته ولی دیگه روش خیلی حساس شدم بهش هم گفتم اگه خدانکرده خیانت ببینم حتی درحد چت کردن ولش میکنم میرم بااین که دیگه شرایطش روهم ندارم برم
ببین خودت دلت براخودت نسوزه هیچکی عین خیالش نیس بیاقبول کنیم من و امثال شما سواد رابطه رو نداریم پس بهتره عوض اینکه یه کارایی کنیم روح روان خومون داغون بشه و طرفمون و بچه ها مون این سختیو به خودمون بدیم حداقل بریم با مشاور حرف بزنیم که دو روز دیگه بتونی بگی اقا من صدمو برا رابطم گذاشتم و نتیجه بد شد (این کمترین مزیتشه اینکه میدونی تلاشتو کرذی)گاهی وقتا شاید اصلا مشاور بت بگه الان اازمه برخورد کنی کوتاه نیای یا هرچی
بازم تصمیم باخودته امیدوارم که مشکلت حل بشه
