نمیزاشت کاره خونه مثل جارو کردن و اینارو انجام بده کم پیش میومد میگفت مامانم میگه شوهر کنی خونه خودت انقد کار هست انجام بدی
بعد من مامانم خونه ۸۰متری رو میداد جارو کنم اونم چی باید فشار میدادم جارو برقیو که قشنگ هرچی رو فرشه جمع کنه بعدش چنان کمردردی میگرفتم که نگو
حالا اومدم خونه خودم ی خونه ۴۵متری جارو میکنم انگار تیر زدن به کمرم
مامانم مثلن فک میکرد میخام از زیر کار در برم
هعی روزگار