من ازمون قلم چی داشتم امروز صبح بابام منو صبح رسوند بهم پول و بلیط اتوبوس داد گفت بعد آزمون خودت برگرد منم دیگه رفتم ازمون دادمو و گوشیمو سایلنت کردم و آزمون تموم شد منم برگشتم کلی هم راهش طولانیه. تو ایستگاه اتوبوس گوشیمو درآوردم دیدم مامان بابام چندین بار زنگ زدن. زنگ زدم مامانم گفت بابات یهویی یه کار براش بیرون پیش اومده گفته بزار دنبال اینم برم الان جلو در مدرسس. منم گفتم وا من تو اتوبوسم چرا خبر ندادین؟
حالا بابام برگشته خونه میگه تو پیچوندی رفتی پی خراب بازیات من رفتم جلو در مدرسه همه دوستاتت اونجا بودن. اصلا تلفنم از عمد جواب ندادی 😭 دلم خیلی شکسته بابام ادم زیاد سخت گیری نبود نمیدونم چرا این حرفارو زد الانم قهره