من با دوستم مهسا دیروز رفتم کافه
ی نفر هست ک من باهاش قهرم
اصن کاری کرده نمیخوام ریختشو ببینم
رفتیم کافه نگو مهسا به اون گفته بیا دوتایی بریم نگفته من هستم ب منم گفته بود دوتایی بریم
رفتم اونجا دیدم اونم هست ب مهسا گفتم این اینجا چیمیخواد گفت بیا حالا گفتم ب درک رفتم نشستم
اون پاشد داد و بیداد ک چرا این اومده با هم فش دادیم اینا
رفت
مهسا الان همش داره میزنگه
چیکا کنم💔🐾