همسرم بلاک کردم ، گفتم خط ام واگذار میکنم ، ۲ ساله جواب ات دادم لطف کردم …
چون هر وقت خودش دلش تنگ میشد و یا میخواست آمار بگیره که تو دادگاه قراره چی بگم تماس میگرفت … کلا بلاتکلیف ام میذاشت هم تو زندگی و هم الان ک در حال جدایی هستیم .
توافق نمیکرد و یه چیزی ازم میخواست بره 😒
الکی گفتم من خونه ام فروختم و اونجا زندگی نمیکنم و بخاطره اش کارمو عوض کردم تا ازم ندونه😣 اما میدونم مدیر کل مجتمع بهش آمار میده یا یه پسره معتاده به اون پول میده آمار منو بده …
تماس مگیره من کوشی ایفون ۱۶ پرومکس خریدم
منم بهش میگم خیلی تازه به دوران رسیده ای … خوشحال ام پولدارت کردم
ذات ات نشون دادی و رفتی با بی غیرتی …
خلاصه رفتم نون بخرم
سوار ماشینم داشتم میشدم (بهش نگفته بودم ماشین خریده بودم )
دیدم شبیه ماشین خودش واستاده و بعد ازم سبقت گرفت رفت تو خیابونی ک زندگی میکنم … و مجدد اینبار با ماشین دیگه نور بالا گرفته تو ماشین ام ، من اومدم تو خیابونی ک خونمه از ایینه داشتم نگاه میکردم کیه با نور بالا چشممو کور کرده دیدم ، خودشه
که رفت … موندم چرا نخواست زندگی کنه ، اما گاهی پیگیر میشه !؟ رفته دو تا ماشین خریده یکی سانتافه یکی بلریانس یکی ام قبلا تو زندگی داشتیم ۲۰۶ پولدارش کردم ، با بی غیرتی رفت …. بچه ها قاضییی گفت مهریه ببخشش و جدا شدید . نمیدونم چی شد یهووووو قاضی از این رو به اون رو شد گفت درخواست طلاق ات قبول نمیکنم ، با اینکه خودش گفت تموم کنید بره 🥲! اصلا زبون ام بسته شده بود
یه راهنمایی یا درد دل بیاید کنید !