بچها من و دختر داییم مثل خواهریم از بچگی و خیلی بهش اعتماد داشتم و همه ی زندگیم رو میدونست.. چند وقت پیش من و نامزدم به مشکل خورده بودیم مثل این که نامزدم رفت با دختر داییم دردودل کرد و دختر داییم چرت و پرتتت گفت حرفاش دروغه من اصلا قبل نامزدم با پسر دیگه ای در ارتباط نبودم در صورتی که دختر داییم خودش هزار تا گندکاری داشت و من فقط خبر دارم ..نامزدم چیزی بهم نگفت از این قضیه و من امروز با گوشیش کار داشتم چشمم خورد به این چتا سریع اسکرین گرفتم فرستادم برای خودم .. چیکار کنم؟؟
"نذار يه غم، هزار تا نعمت رو از يادت ببره !"🌱📿. نه ازدواج کردن اونقدر خاصهو نه جدا شدن اونقدر فاجعه و بحرانما عادت كرديم با خاص كردن رويدادهاعدم وجود و نبودشون را تبديل به فاجعه كنيم.واسه همينه كه در بعضی از جوامع٣٠ سالگى سن خاصيه چون فكر ميكنن بعدش قراره چى بشه!حالا قبلش چى بوده كه بعدش چى باشه!٢٩ سالگيمون خيلى خاص بود حالاكه ٣١ سالگيمون بخواد فاجعه باشه؟!اصلا فراتر از اون از صفر تا ٣٠ سالگيمون چه گلى به سرمون زديم كه حالا از ٣٠ تا ۶۰ نمیتونیم بزنيم؟اما ما هنر و تخصص اصليمون خود زنيهيعنى عاشق اين هستیم كه شرايط عادى رو بحرانى كنيمو بعدش براش دنبال راه حل بگرديم.الآن كسانى كه طلاق گرفتن مردن؟يا كسانى كه ازدواج نكردن خيلى درمانده هستن؟يا كسانى كه بچه دار نشدن خيلى بدبخت هستن؟!چى تو سر ماست انصافاً؟!لطفاًياد بگيريم كه ازدواج و مدرک تحصيلى و بچه و...معيار ارزش گذارى ما نيستو اينها فقط انتخابها و تصميماتیه كه ما در طول زندگى ممكنه بگيريم يا نگيريم.پس هر موضوعى رو اونقدر خاص نكنيمكه جهت مقابلش تبديل به فاجعه بشه.
عزیزم یک لحظه فکردم خودمم دقیقا مثل همین مشابه همین برا من شد کم کم نامزدم میگفت جای خواهرمه دختر داییم وبعد هرچی چرت بود گفته بود نامزدنو به من بدبین کرده بود وگفته بود دوسش داره وبره تواستگاری اون ..کلا از زندگیت از اطرافت بلاکش کن تدکر سخت هم به همسرت بده