راستش هیچ وقت نمیتونم توضیح بدم چطوری من اینطوری نبودم که براش زمان مشخص کنم یه وقتا اهنگ میذاشتم خودمو تو جایگاه الانم تصور میکردم بعد میدیم دو ساعت گذشته یه وقتا نیم ساعت میگذشت کلا تصور میک دم مدام خودمو و یه چیزی ته وجودم میگفت میشه میدونی انگار که ایمان داشتم به شدنش تو بدترین موقعیت بودم با کای ترس و استرس و ... ولی شد اونی که میخواستم من ذهنم خیلی قویه به چیزی فکر میکنم اتفاق میوفته حتی به یه شکل خیلی نزدیک به اون تصورم ولی بازم اتفاق میوفته قدرت تصورم بالاست