برای عیادت فامیل مادرشوهرم دیروز رفتن شهرستان بعد قراربود امروز برگردن منم بخاطر پسرم نرفتم کوچیکه .ولی نه شوهر نه مادرشوهرم اصلا تعارفم نکردن که بیا انگار ازخداشون بود نرم .بعد امروز نیومدن هیچ پاشدن رفتن خونه برادرشوهربزرگم مهمونی که امشبو اونجا بمونن بعد جالبش اینه ۴ساعت رانندگی کرده تابره خونه داداشش ولی اگه ۶ساعت میروند میومد خونه .یعنی انقدر منوبپرو نمیخواد که هیچ باخودش نگفت ایناتنهان برگردم برم.قراربود یروزه برگردن ولی علنا رفتن دوتایی مسافرت🫤منم بوق🫤بعدشوهرم میگه اگه میدونستم میایم خونه داداشم تورم میاوردم تروخدا جای من باشین اومدنی چه رفتاری میکنین اخه دارم میسوزم
واقعیت منم سوختم😕
خوشبحالت کاش منم دغدغه ام این بود فقط میدونم مشکلت ارزش خود خوری نداره با بچت خوش باشه به خودت استراحت بده دو روز بی شوهری هم بد نیست
منم میرفتم خونه مامانم کسی میموندم یه هفته
دیگه خودت زدی مورفینم پسرم ،اگه مورفینت شوهرت بود حقم باتو بود
فقط ساکت نمون حسابی ازخجالتش دربیا
سگ محلش میکنم حقیقتا
من بودم میومد همون رفتار عادی قبلن چون بیاد و تو نق نق کنی من نبردی قهر کنی مثلا چی میشه برمیگرده عقب تو میبره
بجاش هیچی نگو خیلی عادی رفتار کن بزار اونا بسوزن
مادرشه چه عیبی داره
منم هفته پیش شوهرم بهش کارت عروسی دادن تنها میخواست بره به من نگفت بیا اصلااا انقدر ناراحت شده بودم
برو خونه بابات بمون توام با مامانت و بچت برو دور دور😂همین به ذهنم میرسه که سوزشش کم بشه
من باشم جلو مادرشوهره اصلا خودما میزنم اون در ک مهم نیست
ولی بعد حال شوهرما میگرفتم در کل نزار مامانش بفهمه ناراحت شدی
ولی من برام مهم نیست شوهرم و مامانش برن خونه برادرشوهر منو نبرن .
من باشم سرسنگین میشم
هیچی آسمون به زمین نیومده که یه شب رفته خونه برادرش فردا برمیگرده
تو هم با پسرت کلی برنامه میریختی فیلم طنز ، پختن پیتزا ، بازی ، بیرون رفتن .. خوش میگذروندی ، چندتا هم عکس میگرفتین دوتایی خاطره میشد برای سالها بعد
تو عمل انجام شده قرار گرفته دستور مادر شوهرت بوده شوهرت چیکار کنه اینا نمی تونن به مامانشون نه بگن
بعدها یه جوری حالی مادرشوهر کن که نباید بدون تو می رفتن مسافرت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
