2777
2789
عنوان

دوسش دارم اما نمیدونه🥺

112 بازدید | 15 پست

میترسم  قبول نکنه و نابود بشم من دختریم که تا حالا هیچ دوست پسری نداشتم ولی الان سه ساله که عاشق یکیم 

بهش نگفتم یعنی فامیلمونه ولی خب یکم دور بعيد بدونم منو بشناسه اصلا

سه ساله که تفکرشم دارم دیوونه میشم🥲 

کاش این حس منو نگرفته بود و من ندیده بودمش 

احساس میکنم بیشتر از خودم دوستش دارم🥺

هر وقت میبینمش تپش قلب میگیرم دست و پامو گم میکنم

خیلی دلم میخاد بهش بگم ولی میترسم که بگه نه🥲

۲۲ سالمه و دانشجو

هرشب با فکر و خیالش میخابم 

شبی که بخوابم و خوابشو ببینم صبحش برام یه روز عالیه🥰💙

کاش بشه بهش برسم... 

شما میتونید کمکم کنید؟؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چجوری کمک کنیم آخهپیجشو پیدا کن فالوش کنیا واسطه بفرس بهش برسون که دوسش داری ولی بگو اسمتو نگه

پیجش بستس و درخواست قبول نمیکنه

واسطه هم که فامیله و نمیشه که اونا برن بگن یکی از تو خوشش میاد

پیجش بستس و درخواست قبول نمیکنهواسطه هم که فامیله و نمیشه که اونا برن بگن یکی از تو خوشش میاد

اون تورو میشناسه؟

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
شناختن که میشناسه ولی تا حالا باهاش حرف نزدم تو بگو حتی در حد سلام


از کجا میدونی فالوش کنی اکسپت نمیده؟

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
پیجش بستس و درخواست قبول نمیکنهواسطه هم که فامیله و نمیشه که اونا برن بگن یکی از تو خوشش میاد

الکی هماهنگ کن وقتی سرکارشه،خیلی خوشگل ومتین و شیک و باوقار لباس بپوش،به بهونه ای برو سرکارش و خیلی اتفاقی جوری برخورد کن که اتفاقی دیدیش

بگو عه اقای فلانی یا اقا فلان سلام شما هستید،حالتون خوبه اینجا کار میکنید؟خوشحال شدم سلام مادرتون برسونید

بعد میگع شما کی هستید و خودتو معرفی کن فقط خیلی کوتاه و جلف و جلب توجه بازی درنیار

انگار ک تو نخش نیستی راهتو بگیر برو

خودش یه هفته ای پیداش میشه اگه کسی تو زندگیش نیست و به دلش بشینی

اگه هم نیومد دیگه از سرت بندازش بیرون

من یه زمان رفتم یه جایی طرف تا رسیدم خونمون پامو از در گذاشتم تو مامانش زنگ زد خونه که پسرم دخترتونو دیده 

یعنی نگذاشت به یک ساعتم بکشه،اگه بخاد خودش میاد


نه نمیده

خب اگ میشناستت باید بده دیگ در غیر اینصورت نمیخادت

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
پیجش بستس و درخواست قبول نمیکنهواسطه هم که فامیله و نمیشه که اونا برن بگن یکی از تو خوشش میاد

خب ریکوئست بده

به یه غریبه بگو بهش بگه

مصلا رفیقت

به دلیل نخواندن کتاب های فلسفی این قسمت خالی می‌باشد !
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز