2777
2789

تو تاپیک های قبلی توضیح دادم جریان اتفاق رو 


خیلی ها گفتند باید بری پزشک قانونی نامه بگیری بری دادگاه خودم میدونستم بچه ها ولی اولا من ساعت ۳ نصفه شب کتک خوردم نمی‌تونستم برم بیرون فرداش هم گوشی رو گرفت درو قفل کرد و جمعه بود بازم نمیشد برم 😔💔 بچه ها من قبلاً هم کتک خوردم ولی نه اینجوری قبلا مشت ها رو به در و دیوار میزد الان نوبت به صورت من رسیده 😔هربار که توی آینه خودم رو می بینم چند درجه به نفرتم ازش اضافه میشه 😔

صبح که از سرکار برگشت تا آماده بشه بره ماموریت بهش گفتم می‌خوام برم خونه مادرم نشست التماس کرد گفت فرصت بده دیگه تکرار نمیشه نوبت روان پزشک گرفتم مگه خودت نگفتی برم روان پزشک ولم نمیکنی ؟ بهش گفتم دیگه برام مهم نیست 😔


هستید بقیشو بگم 


بچه ها اینم بگم که من واقعا حالم خوب نیست سه روزه دارم گریه میکنم و هیچی نخوردم چند نفر بخاطر اون تاپیک اعتصاب غذای برادر بهم میگن دروغ میگی تاپیکات الکیه ولی بجون بچم نیست 😔 اون تاپیک شرح حال زندگی من نبود ولی بقیه تاپیک ها همشون مال من هستند اگه تو اولین تاپیک هم گفتم بچه ندارم بخاطر این بود که نمی‌خواستم شناسایی بشم ولی اینقدر دیگه جایی نذاشتم درد و دل کنم که همه زندگیم ریخت کف سایت 

😔گفتم بگم دوباره چند نفر نیان انگ دروغ بزنن حالم خوب نیستتت چند بار عکس چشممو گذاشتم بخدا دروغ ندارم بگم 😔 

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بهش گفتم برام مهم نیست بری روانپزشک یا نری 

زنگ زد مادرش اومد خودش از خونه رفت بیرون 

به مادرش گفتم اگه این بلا سر دخترت میوردن الان در به در تو چشم پزشکی ها بودی ببین چی به سر صورتم آورده چشممو چکار کرده از خدا نمی ترسید من بی کس نیستم میرم ازش شکایت میکنم همون لحظه آژانس گرفتم دستمو کشید گفت توروخدا بشین نرو 

نشست گریه کردن که بیا بریم خونمون که نبینیش

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))
نمیدونم چی بگم تاپیکت رو دیشب دیدم خیلی ناراحت شدم و اگر دروغ باشه نه تنها ناراحت نپیشم بلکه خوشحالم ...

کاش دروغ بود من کل قلبم یخ زده 

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))
بهش گفتم برام مهم نیست بری روانپزشک یا نری زنگ زد مادرش اومد خودش از خونه رفت بیرون به مادرش گفتم اگ ...

شوهرم احضار شده بود برا ماموریت باید می‌رفت هی زنگ میزد و پیام میداد نذارش بره به من پیام میداد فرصت بده شب نوبت روان پزشک گرفتم  بهت قول میدم درستش میکنم 

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))
شوهرم احضار شده بود برا ماموریت باید می‌رفت هی زنگ میزد و پیام میداد نذارش بره به من پیام میداد فرصت ...

بهش گفتم تا مادرت پاشو از خونه بذاره بیرون من میرم هی زنگ میزد و پیام میداد مادرشم گریه میکرد بهش فحش میداد منم خنثی شدم از بس گریه کردم به حال خودم که دیگه اشک ندارم 

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))

بعدش اومد اصلا باهاش حرف نزدم حتی سر سفره روبروش ننشستم کلا امروز تحویلش نگرفتم 

عصر دوباره مادرش اومد این بار با پدرش 

پدرش هم هرچی از دهنش دراومد بهش گفت اصلا چشممو دید شوکه شد 

حالا من موندم و قلبی که یخ زده زندگیی که برام مهم نیست اون همه دوسش داشتم بخاطر یه لحظه عصبانیت همه چیو خراب کرد

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))
برید روانپزشک حتماً

 خودش رفت امشب نوبت داشت راست و دروغشم نمی‌دونم دیگه برام مهم نیست 

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))

بچه ها چشمم افتضاح شده 😔

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))
باهاش برو و زندگیتو از نو بساز...

من چرا برم 

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792