۲۰ سالمه عصبی ام پرخاشگر و زود رنجم زود گریه ام می گیره اصلا احساساتمو نمی تونم کنترل کنم ۱ سال پشت کنکور موندم و چن سالی میشه که قرص می خورم واسه تیک عصبی که دارم ( دستم پرش داره)
امروز مامانم می خواست قاشق چنگال بگیره واسم گفتم من سلیقه تو رو قبول ندارم نخر ناراحت شد😭😭😭😭
بخدا خودم بیشتر ناراحت شدم ار حرفی که زدم ولی همش دارم همرو نیش می زنم خودمم بعدا از عذاب وجدان می میرم
بغلش کن بوسش کن از دلش در میاد
برو از دلش در بیار نزار مامانت ازت ناراحت بمونه
فقط باید یاد بگیری حرفتو یه مدل دیگه بگی
مثلا بگی این نوعو دوس ندارم
یا باهم بریم یه مدلی توذهنمه ببین نطرت راجع بهش چیه
و...
به خاطر کنکور بوده
منم تو همین زمان بد عصبی میشدم و به مامان و بابام می‌پریدم
برو باهاش حرف بزن بگو وضعیتت رو بگو دست خودت نبوده
حتما دلگیریش کم میشه
عزیزان خواستم از دلش در بیارم میگم باهام قهر نکن میگه قهر نیستم ولی ازت بدم میاد
خیلی جاها دلشو شکوندم دست خودمم نیس زبونم تنده کاش بمیرم راحت شم حالم خوب نیس دارم خفه میشم😭😭
من حالم از مامانم بھ ھم میخورھ دیروز تولدم بود ھیشکى از خانوادم بھم تبریک نگفتن ب مامانم میگم چرا تبریک
نگفتی خاست کتکم بزنھ ھزارتا فحش داد گف من تبریک گفتم تو یادت نیست گفتم چرا بوسم نکردی گفت چون ازت بدم میاد
