یه امتحان تاریخ کلاسی به جای 20 شده 19 از هفته پیش زندگی نذاشته واسمون هی یا صدا گریهاش میاد یا میزنه تو سر خودش همش میگم بابا اینا مهم نیست اصلا امتحان نهایی مهمه میگه نه من خنگم شما این همه خرجم میکنین که من اینجوری زحماتتونو به باد بدم 😐 حالا جالبه ما هیچوقت هیچی نگفتیم نمیدونم چیکارش کنم روانیم ن کرده انقدر حساسه
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود 🤗 عزیزی که امضامو خوندی میشه یه صلوات برام بفرستی بعد لایک کنی تا منم برات صلوات بفرستم 😊؟ خدایا تو می دانی آنچه من نمی دانم و من نمی دانم آنچه تو می دانی پس با حکمتت زندگی ام را سامان ده …الهی آمین
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود 🤗 عزیزی که امضامو خوندی میشه یه صلوات برام بفرستی بعد لایک کنی تا منم برات صلوات بفرستم 😊؟ خدایا تو می دانی آنچه من نمی دانم و من نمی دانم آنچه تو می دانی پس با حکمتت زندگی ام را سامان ده …الهی آمین
فکر کنم باید یه کم عصبانی بشین زیاد ناز کشیدین ، بگین بسه دیگه بسه ، اینجوری اعصاب برای خودت نمیذاری و مغزت درس رو پس میزنه ، این اداها چیه ، بشین سر درس ات اگه نظر ما برات مهمه