2777
2789

کوچیکتر ک بود همکاری همسرم بیشتر بود الان ک سه سالش شده لجباز تر هم شده همش ترجیحش منم با من می‌خوابه دسشویی بردنش حمام کردنش بازی کردنش با خودمه همسرم صبح می‌ره شب دیروقت میاد اعصابم از اینکه بچم بیشتر به من وابسته س همسرمم راحت تر شده انگار خورده روز تعطیل هم نداریم صبح زود از خواب ناز بیدارت کنه ببر دسشویی در حالیکه باباش اونطرف لم داده 

دوست داشتم در عدالت کامل زندگی میکردم 

من که دو تا دارم همینجوری هستن باباشونم اگه باشه و مثلا بخواد تا دستشویی ببرتشون باهاش نمیرن فقط کوچیکتره از دست باباش غذا میخوره همین و بسسسس

یک روز رسد غمی به اندازه‌ی کوه  یک روز رسد نشاط اندازه‌ی دشت  افسانه‌ی زندگی همین است عزیز  در سایه‌ی کوه باید از دشت گذشت!  "مجتبی کاشانی"

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اکثر مادرا همین هستن ، ولی خب پسرای من بابایی ان تایمی که باباشون خونس میچسبن بهش باز با اینحال حموم ...

ن دختر من مامانیه البته وقتی ک باباش میاد هم اگر خواب نباشه چون دیر میاد باباش میره پیش اون ولی خب اونم جلو تلویزیونه 

هوووف آخر هفته میایم خونه مادر شوهر انقد بد عادت کردن ک پدر شوهرم یه ور لم داده همسرم و داداشش یه ور ما دوتا خانوما باید سفره بیاریم ببریم ظرفارو بشوریم باز خونه یکم همسرم همکاری داره 

من خوشم نمیاد از این مدل البته قبلا اینطوری نبودم زیاد الان اصلا نمیتونم تحمل کنم چون بچه میبینه و براش آموزش این چیزا خوب نیس

من که دو تا دارم همینجوری هستن باباشونم اگه باشه و مثلا بخواد تا دستشویی ببرتشون باهاش نمیرن فقط کوچ ...

چه صبری دارید شما عزیزم من که خیلی دوست داشتم بچه دوم بیارم ولی پشیمونم 

وای حرف دل منو زدی

من دوتا دارم یکسر با منن

تازه شوهر من کارش شهرستانه هر چند روری میاد خونه 

همه چی با خودمه آخرم میگه تو خونه تو هیچکاری نمیکنی😔😔😔  واقعا دلم شکسته

اصلا ن به درس دخترم کار داره نه به چیزای دیگه 

فقط میگه‌من پول میارم تو خونه کافیه

البته تا حدی تفریح داریم و خرج میکنه

اما من میگم هگه چی پول نیست

خستم از اینکه تو سن کم مادرشدم الان حس میکنم کم آوردم


چه صبری دارید شما عزیزم من که خیلی دوست داشتم بچه دوم بیارم ولی پشیمونم

از بودن دخترم پشیمون نیستما از آوردن بچه دوم و اینکه کاش آدم قبل بچه دار شدن میتونس ببینه همکاری همسرش چطوری خواهد بود 

چه صبری دارید شما عزیزم من که خیلی دوست داشتم بچه دوم بیارم ولی پشیمونم

عادت کردم دیگه😂

اره بچه دوم اوردن واقعا صبر و تحمل و برنامه ریزی زیادی میخواد 

یک روز رسد غمی به اندازه‌ی کوه  یک روز رسد نشاط اندازه‌ی دشت  افسانه‌ی زندگی همین است عزیز  در سایه‌ی کوه باید از دشت گذشت!  "مجتبی کاشانی"
وای حرف دل منو زدیمن دوتا دارم یکسر با مننتازه شوهر من کارش شهرستانه هر چند روری میاد خونه همه چی با ...

دقیقا من بچم شب مریض شده بود تا صبح ناله کرده تو خواب همسرم صبح بهش میگم کاشکی نقش هامون عوض میشد باهم برگشته عصبی میشه ک چرا منت میزاری مگه بچه غریبه س مادرشی میگم خب تو هم پدرشی 

تو بد تربیتی بزرگ شدن مامانش همه کارای بچه هاست رو حتی در این سن انجام میده باورت میشه همسرم بخوابه سریع می‌ره براش پتو میندازه حالا من شده خونشون بخوابما اصلا کاری نداره انگار ک خانوما همه کارشون با خودشونه ولی آقایون نه باید نازشون کشید 

عادت کردم دیگه😂اره بچه دوم اوردن واقعا صبر و تحمل و برنامه ریزی زیادی میخواد

خوبه باز عادت کردی من همش خود خوری میکنم .همسرم باشگاهش رو میره فوتبالش رو می‌ره استخرش رو می‌ره ووو 

دقیقا من بچم شب مریض شده بود تا صبح ناله کرده تو خواب همسرم صبح بهش میگم کاشکی نقش هامون عوض میشد با ...

خونه مادرشوهر منم همینجوره

مردا اصلا نباید تو خونه کار کنن حتی قدیم مادرشوهرم با وجود دوتا پسر و شوهر تو خونه بودن خودش قالی میشسته و بقبه انگار نه انگار

خودمم مقصرم از اول کارای بچه‌هام و خودم انجام دادم اما چند وقته دارم روشون کار میکنم که کاراشون به باباشون بگن

اما خب خیلی هم فایده نداره چون همسرم زیاد رو نمیده

از دیروز که گفته تو خونه هیچکاری نمیکنی( البته زیاد اینو میگه) منم دیگه دست به هیچی نزدم خونمون بمب منفجر شده

میگم یه سوال این چیزا رو میل ج ن س ی ت تاثیر نمیکنه؟

چرا مگه میشه تاثیر نزاره

تازه شوهر من توقعش هم تو رابطه زیاده مدام رابطه جور دیگه میخواد تا وقتی موافق باشم خوبم اگه نه بیارم بدتر هز من کسی نیست

آدم دلش میخواد با یکی رابطه داشته باشه که اول از همه درک کنه نه اینکه کارات و بی ارزش کنه و فقط کارای خودش وببینه چون فقط پول درمیاره

همین الانم قهریم سر همین حرفا

دلم صاف نمیشه باهاش تا کی مردسالاری 

یکی نیست بگه بابا دوره این حرفا گذشت

اگه تو بیرون کار میکنی منم تو خونه 

تازه من که مجبورم کارای بیرونم کم و بیش بکنم چون چند روز چند روز خونه نیست

دلم خیلی پره هیچکاریم از دستم برنمیاد

چرا مگه میشه تاثیر نزارهتازه شوهر من توقعش هم تو رابطه زیاده مدام رابطه جور دیگه میخواد تا وقتی مواف ...

عزیزممم دقیقا می فهممت منم سرد شدم دیگه حس میکنم هروقت رابطه ای هست خوبه نباشه انگار حوصلمو نداره یه جوری عصبیه واقعا موندم چیکار کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792