سلام دوستان.من طبقه بالای مادر شوهرم زندگی میکنم .حدود پنج سال همیشه هنگام بحث یا دعوا باهمسرم خانوادش میامدن دم در اما ما هیچ وقت در باز نمیکردیم وبعد هم همسرم بهشون میگفت نیاین ما خودمون مشکلمون راحل میکنیم.
تا حدود یک ماه پیش با همسرم سر یه موضوع بیخود داشتیم بحث میکردیم که دوباره مادر شوهرم امد پشت در ومن که اصلا تو حالت خوبی نبودم از روی عصبانیت در بازکردم و تا خواست بیاد توخونه بیرونش کردم البته با پسرش و در را بستم .این ماجرا بزرگ شد وتو دعوای بین من و مادر شوهرم.مادر شوهرم به پدر من توهین کردن .(روی بابام خیلی حساسم)والبته منم از حرص به اون توهین کردم.و پسرم را برداشتم تا از خونه برم .همسرم نزاشت تنها برم واون شب ما را برد بیرون از شهر ودو روز بعد وقتی اشتی کردیم(با همسرم) بر گشتیم.بعد از این ماجرا اصلا دیگه با خانوادش رفت امد نکردم چند بار فقط با پدر شوهرم احوال پرسی.والبته که پدر شوهرم اسرار داشت برم با مادر شوهرم اشتی کنم ورفت امد.
تو این مدت خود مادر شوهرم هم اصلا برو خودش نیاود تا دیروز که داشتم از راپله میومدم بالا فقط از تو خونه چند بار پسرم را صدا زد وحتی نیومد دم در ومنم نذاشتم پسرم بره اونجا وهر جور بود با گریه اوردمش بالا.شب خونه مامانم اینا بودیم که پسرم پاش را با چای سوزاند و رفتم بیمارستان .و اونا هم در جریان قرار گرفتن.پدرشوهرم هم زنگ زد وهم امد پسر را دم در دید ولی مادر شوهرم اصلا هیچ کاری نکرد حتی یه لحظه بیاد دم در نوه یکی یدونش را ببینه..
حالا فرداشب تولدشوهرمه وخانواده منم میاند خونمون.این بین شوهر بهم گفته من تنها کادو وبهترین هدیه از طرف تو اشتی با مامانم را میخوام.نمیدونم چکار کنم راهنماییم کنید لطفا