میگم زود بیا اما نمیاد یکساعت بعد کار میشینه مغازش از نه و نیم ده صبح میره تا هشت و نیم شب من بهش اعتراض میکنم میگممگه تو اداره آب هستی هشت و نیم میای خب ی کم زودتر بیا هشت بیا هفت و نیم بیا میگه هفت و نیم تازه ساعت کاری تموم میشه تا جم کنم بیام همینه، کار واسه خودش اما انقدر درگیر کار انگار واسه کسی کار میکنه، تا میگم میگه شغل من آزاده😂😂نمیتونم زود بیام باید کار تحویل بدم اما میدونم بهونش با اینکه من هر شب ماساژ میدمش، خوش اخلاقم باهاش فقط دیر میاد من قاطی میکنم چیکار کنم برام مهم نباشه الان دوسال ازدواج کردم ماه دیگه میشه دو سال لطفا نگید سر خودت با کار هنری چیزی پرت کن هرکاری هم کنم چشمم ب ساعت تا شوهرم بیاد خونه پنج شنبه هام تا ساعت شش اما هفت میاد خونه ب زور زنگ های من شما جای من چ میکردید
کار ازاد همین هست بهونه نمیاره
همسرم 6 میره 9-10 میاد
روزهای تعطیلم سرکاره
من اصلا نمیبینمش🫠
مغازه ای چیه کارش
جای شکر داره که سر کارن ایشون
بعضی اقایون دنبال تفریحن و خونه نمیرن
تا از سرکار میاد شام میخوریم و انقدر خسته هست که همونجا خوابش میبره
اصلا نمیشه دوکلمه باهم صحبت کنیم
4 ساله ازدواج کردیم یه مسافرت حتی ماه عسل نرفتیم
اگه به عقب برمیگشتم باهاش ازدواج نمیکردم همیشه سرکاره🫠😭😭 پول نداره
بیشتر تقصیر پدرمادرم بود که باهاش ازدواج کردم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
