حقیقتی راجب رفیقم لطفا بدون قضاوت نظر بدین

چند بار جواب نده و هی بگو کار دارم

کم کم از سرت بازش کن

جواب نده

خیلی کم جواب بده 

نمی دونم چرا رو در بایستی قرار می‌گیریم 

قراری هم باشه 

دو نفری بیرون 

خونه مونه تعطیل

خطتون عوض کن اگه نمیشه:

پیام‌هاش رو یکی درمیون جواب بده

سرد صحبت کن

بگو خونه نیستم

شاید واقعا اینجور نیست و شما حساس شدین روش

شاید هم اینطوره و هر خانمی بلده با روش های مودبانه، یه مرزی بذاره بین خونه و بیرون از خونه

خوب به نظر شما میخواد باشوهرت ازدواج کنه اگه اینجوریه 

چرا با آدم مجرد ازدواج نکنه 

شاید اشتباه میکنی 

منم ی رفیق همینطوری داشتم 

عقد ک کردم کلی حسادت کرد 

بعد همش میگفت وقتی شوهرت میاد دنبالت دانشگاه منو هم برسونین  هی حرف میزد

ی بار من داشتم از خواستگارای قبلیم صحبت میکردم ک دوستمم میشناختش بعد گفتم ک  اره محدثه حس میکنم اون روت حس داره بهت چشم داره منظورم اون خواستگار قبلیم بود 

بعد گفت نه بابا شوهرت طفلی چرا چشم داشته به من منم گفتم منظورت چیه من دارم از فلانی خواستگارم بود میگم حرف اونو میزنیم چ ربطی به شوهرم داره فهمیدم تو ذهنش این طور چیزاست  بعدش دیگه گفتم شوهرم دوس نداره رفیق مجرد داشته‌ باشم کات کردیم بعد از چن سال دوستی