ماهی دوبار فقط میرم خونشون اونم سه چهار ساعت اگرم ناراحت شدنم به هیچ جام نمیگرفتم و زندگیمو میکردم اصلا به حرفای شوهرم گوش نمیدادم و زیاد نمیرفتم مقاومت میکردم حتی اگر ناراحت میشد
ولی جلو شوهرم ازشون تعریف میکردم و پیش خودشون حسابی باهاشون گرم میگرفتم و بهشون زیاد زنگ میزدم و برا مادرشوهرم گاهی یه چیزی میگرفتم میگفتم برا مامانم خریدم برا شما هم خریدم زیادم خونه مامانم نمیرفتم تا حساس نشن