کلا یه مدلیه باهمه بد حرف میزنه..نه که فحاشی کنه ها با ادبه،اما یه جوری باهام حرف میزنه انگار خودش خیلی بافهم و کمالاته و من هیچی..همیشه هم غر میزنه یکسره غر غر غر
چرا قطره های بچع رو ندادی؟چرا بغل نمیکنی بچه رو که جیغ نزنه؟و.....بیشترم سر بچه
واقعا اعصاب برام نمونده همشم سر جیغ زدنای بی مورد و الکی دخترم چرا من باید تنبیه بشم؟
اصلا هم محبت نداره ماهی یک بار هم رابطه نداریم تا بغلش نکنم بغلم نمیکنه
همیشه شکایت میکنه ازینکه فکرش درگیر قسط و قرض و اسباب کشی تازه کردیم یعنی با بچع کوچیک صاحبخونه گفت برید..خونه خودمون خریدیم اما هنوز تحویلش چنذ ماه دیگست..مجبور شدیم وسیله هامونو بذاریم تو یه پارکینگ اجاره ای خودمون بریم خونه خواهرشوهرم زندگی کنیم فعلا تا خونمون آماذه بشه
شوهرمم همه کارای اسباب کشی رو انجام داد چون دخترم نمیذاره کلا دنبال سرم جیغ جیغ..شوهرمم ازجیغ بچه بدش میاد
بچه ها واقعا دیگه کشش ندارم به غرغراش دوس دارم جدا شم،نمیدونم چطور مطرح کنم