با یه بنده خدایی دوستیم خانواده هم در جریان ایشون تهران پرستار بود ولی برگشت شهرستان میگفت زندگی سخته و مخارج و درآمد با هم نمیخونه و....خلاصه اومد معدن HSEهست حقوقشم بد نیست خوبه ولی ماشین و خونه نداشت منم ارشد که قبول شدیم با خواهرم خانوادگی اومدیم تهران و سرکار میریم موقعیت شغلی هم شهرستان واقعا نبود برام ولی الان اوکیه
بهش میگم بیا تهران میگه من کارم شهرستانه نمیتونم بیام
میگم آخه تو شهرستان یه خونه هم نداری که من بگم عیب نداره برگردم شهرستان حداقل اجاره خونه نمیدیم خونه خودمونه بیام اونجا من که از کار بیکار میشم اجاره خونه هم باید بدیم
بعد حالا ناراحت شده که سرکوفت میزنی و...
چتا رو میذارم