من چی بگم؟؟
برادرشوهرم بلال پخت، اورد و خوردیم.
مادرشوهرم هلو خرد میکرد که کمپوت درست کنه.
بلال خورد، چه خوردنی!!! اونقدر دستاشو رو لیس زد و جای بلال گاز زده دستش رو گذاشت و چرخوند و خورد.
تموم که شد، نرفت دست هاش رو بشوره، همونجور هلو ها رو خرد کرد، ریخت تو شیشه و گذاشت بپزه. 🤢🤢🤢🤢
بعد چندوقت پیش خونه شون بودیم، باجاری هام، پیاله پیاله ریخت و به همه داد، من نخوردم. 😑😑🤧🤧🤧🥴🥴🥴