سلام
من یه جَوون هستم
و بچه اولم و اون یکیا از من کوچیکترن
ازدواج مادرم و پدرم به این شکل بوده ک پدرم از مادرم خوشش اومده و مادرم قصد ازدواج نداشته اما خانواده گفتن ازدواج کن و ازدواج کردن
پدرم احساساتیه ولی نمیتونه بروز بده البته مادرم هم همینطوره
مثلا اگر حرف شون و بنویسین خیلی بهتر حرف میزنن
پدر و مادر خوب و زحمت کشی هم دارم
اما جو خونه از اول جو پر از حرف های عاشقانه نبود اما هر چی ک بود مشکلی هم بوجود نمیآورد
از لحاظ مالی زیاد خوب نیستیم اما مادرم کسی نیست ک دنبال پول باشه و پولکی باشه
امروز فهمیدم ۲ بار به صورت جدی مادرم از پدرم طلاق خواسته
و اون گفته نه
و فهمیدم مادربزرگم( مادرِ مامانم) چندین سال قصد داشته کاملا به زندگی یکی از دختراش دخالت کنه بدون اینکه اونا بگن مشکلی دارن و اصرار به طلاق شون داشته
و چند وقت بوده ک ب مادر من هم این حرفو میزده
دارم دیوونه میشم چیکار کنم؟؟؟
خواهشا حرف کمک کننده بزنین وگرنه ترک کنین تاپیکو ممنون