۶ ماه تو این رابطه سمی بودم یک ماه نیمه گذشته و رفتم سرکار انگار یکم بهتر شدم ولی ته دلم حالم خوب نیست
یعنی نمیدونی که باید کات کنی
خداروشکر ک گذاشتیش کنار
الان نوبتی هم باشه نوبت توئه پس بچسب ب پیشرفتت
پارتنر نهههههههههههه😭😭😭😭😭😭
مایه بدبختییی
مایه عذاببب
مایه گریه و افسردگی
یه همچین خواستگاری داشتم بزور و تهدید و کلی اذیت و ازار مجبورم کرد ۸ماه مجازی باهاش در ارتباط باشم برای آشنایی
اخرش اول ماه محرم توبه کردم و از امام حسین کمک خواستم و از زندگیم بیرونش کردم
خیلیم نفرینم کرد منم خیلی ترسیدم اما بهتر از این بود که با همچین ادمی ازدواج کنم یا با حرف زدن با نامحرم گناه کنم ...
خواستگارم شدید شکاک و بد دهن بود
اصلا قابل تحمل نبود خیلیم خسیس و بچه ننه و بی فرهنگ بود
اخلاقش مهربون بود محبت میکرد ولی بقیه رفتارش افتضاح بود
همشم دنبال این بود یچیزی ازم بکنه با پول بگیره ازم
پول شارژ و نتش رو از من میخواست منم ساده ام مجبور میشدم میدادم بهش
وقتیم میخواستم بلاکش کنم جدی جدی میخواست خودشو بکشه و نفرین و...
اخر دلو ب دریا زدم و خودمو راحت کردم اعصاب و روانم از دستش بهم ریخته بود
این خصلت هاش اجازه نمیداد ک دوستش داشته باشم
ولی هیچکی پیدا نمیشه اندازه اون پسر منو بخواد اولین پسری بود که برام گریه میکرد و غرورش رو شکوند برای من
یبارم اومد تو کوچمون در میزد بابام در روباز نکرد روش توی کوچه بلند بلند گریه میکرد میگفت آقای فلانی به جون مادرم من دخترتو دوست دارم ملیکا بخدا دوستت دارم
ولی آدم نبود یکاری میکرد ناراحت میشدم کلی قسم میخورد که تکرار نمیکنم و ببخشید و گوه خوردم و....
دوباره یکساعت بعد یادش میرفت
نظامی بود پسره
کم‌کم خوب میشی. روی خودت کار کن مثلا کلاس برو درس بخون سرکار برو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
