هیچی وقتی بیان اصلن بهشون رو نمیدم
هیچیم نمیزارم جلوشون یه چیز ساده
و اصلن حرف نمیزنم باهاشون
جوری که بفهمن برن دیگه نیان
البته بستگی به خانواده شوهر داره
من خودم باشم زنگ میزنم به مادرشوهری خواهر شوهری رک میگم عاصی شدم بس که پختم و شستم
قشنگ میگم خانواده دایی خسته ام کردند
فوقش یه دعوا میشد بدرک