موضوعی ک خیلی بابتش عذاب وجدان دارم و واقعا کمک میخوام ازتون اینه ک توی این مدت ک من از کاپل چند سالم جدا شدم ب ی نفر دیگ علاقه مند شدم ک قبلا خواستگارم بوده و بخاطر وجود دوست پسرم ردش کردم و اصلا پا ندادم بهش
الان ۲۷ سالشه ی معدن زیر دستشه و تو این سن دنا داره و ماهانه ۶۰ تومنو میدونم در میاره چون باهامون رفت و آمد خانوادگی داره ، این پسر اصالتا مال اینجا نیس و ۲ ساله داره تو شهرما بخاطر کارش زندگی میکنه ، خیلی خوشگله و خوش برخورد ولی غیر قابل اعتماده یعنی یجوریه ک انگار نمیفهمه ولی خودشو میزنه ب نفهمی ، تقریبا شخصیتشو میشناسم نمیدونم چرا ازش خوشم اومده خانوادشم بارها دیدیم و خانواده ی خوبی هم داره اتفاقا داره دنبال زن میگرده و خود منم دارم بهش دختر پیشنهاد میدم
این بین منم ازش خوشم اومده با اینکه حس میکنم اون واقعا حس دیگ ای بهم داره
امشبم خونمون بود و من با پیشوند عمو یا داداش صداش میکنم درصورتی ک اینطور نیست😑
میشه🙏 بدون قضاوت بگین چکار کنم ک از فکر این پسر در بیام خودمم از وضعیتی ک داخلشم خوشم نمیاد و میدونم بخاطر نبود کاپلم ی علاقه سطحی ب وجود اومده و البته با این بحثی ک بین منو کاپلم پیش اومد اون هنوز دست بردار نیست
و من در واقع بین دونفری گیر کردم ک یکیشون دوسم نداره و موقعیت و خانواده ی نسبتا خوبی داره و دوسش دارم
و کسی ک دوسم داره نا امیدم کرده خانوادش و موقعیت خوبی نداره و خیلی کم دوسش دارم
بحث بحث ازدواجه ن دوستی🙏
بدون توهین خوشحال میشم با تجربه و دانشتون راهنماییم کنین🌹🙏