منو مامانم با برادر شوهرم اومدیم طرف زاهدان برای کارای
تو اتوبوس یا جای دیگه هیچی نمیخره
الانم تو اتوبوسیم خراب شذه همه رفتن کلی وسایل خوراکی خریدن این فقد یه اب معدنی خرید بدون لیوان یک بار مصرف پولم ک خیلی همراهش
کاش نمیومدیم باهاش خودم پولم ته کشیده
کلی راه مونده
خیلی ادم دلش میگیره واقعا من به عنوان یه تازه عروسشون نباید یه چیزی لااقل بهره نهارم ک برنجش مث برا زندانیا هست اونحوری بود با قرمه سبزی قیمه نوشابه همین 🥲
زن هم داره یه دونه پسر هم داره فقد ما سه تا اومدیم 🥲💔