چند وقتی بود که باهم یجورایی قهر بودیم
قهری که مقصرش اون بود
وقتی میبینه ناراحتم ازم دلجویی نمیکنه ممکنه حتی تا یکماه طول بکشه
نه درمورد اون موضوع حرف میزنه نه عذرخواهی
شب سالگرد ازدواجمون خونه ی جاریم دعوت بودیم
اونجا جاریم بهم گفت ببخشید یادم نبود سالگرد ازدواجتونه وگرنه شیرینی میخریدم
گفتم نه بابا اونی که باید یادش میبود نبود با خنده
شوهرمم گفت از کجا میدونی یادم نبود
بعد آروم بهم گفت واست کارت هدیه گرفتم
که بعد فهمیدم دروغ گفته و کلا یادش نبوده
شب که رسیدیم خونه بعد از دوهفته دلخوری اومد که بدون هیچ حرفی کارش رو بکنه و بره
گفتم اگه یادت بود کو کادو(که الکی باز گفت تو دفتره) عصبانی شدم و گفتم کلا یادت نبود دروغ گفتی
چیزایی که واسم مهمه رو اهمیت نمیدی فقط به میل خودت هرکار میخای میکنی
الان کنارمی چون نیاز داری بهم
ولی دوهفته اس یه کلام هیچی نگفتی
حتی امشبو یادت رفته بود
فقط موقع نیازت سمتم میای
زودتر کارتو بکن برو پس
همین که اینو گفتم تو همون حالت سیلی زد ورفت
و تمام