رفتم مغازه سرکوچمون خرید کنم بعد مغازه دار پشت سر من اومد داخل منم صداشو شنیدم گفت روز اول مهرتون مبارک ، اخه چون همسایه ایم و من معلمم فکر کردم منو میگه با خنده گفتم ممنونم سلامت باشید، بعد برگشتم دیدم دوستش کنارشه با تعجب منو نگاه میکردن😶🤐نگو دوستش به این داشت تبریک میگفت با من کاری نداشتن😩 بعد موقع رمز کارت ، گفت رمزتون منم رمزو گفتم باز دیدم منظورش کارت اون طرفه نه من ، بعدشم گفت رمز کارت شما رو که بلدم دیگه خیلی خجالت کشیدم اخه مدتها بود خودم نمیرفتم خرید دخترم میرفت 🤣خیلی بد بود اعصابم خورد شد ، فک کنم بخاطر تغییرهورمونها در بارداریه🥴