من کلا از مسافرت رفتن با بقیه بدم میاد ، یارو رفیق شوهرت خوابش اومد خوابید اما شوهرت بنده خدا نتونست بخوابه که بتونه رانندگی کنه... کاش شما به بهانه همین بچه می گفتید ما می ریم ولی در تماسیم
اسی سلام خوبی کجایین الان نامرد یه چندتا عکس ازمسیر وتفریحت باما ب اشتراک بذار تا حالشو ببریم
اسی چخبر کجایی نیستی
خیلی سخته با کسی مسافرت رفت.....
الان پاییزه آخر شب وصبحا سرده..
دوست شوهرتم شاید خسته بوده با خستگیم نمیشه رانندگی کرد خطرناکه...
مقصر خودتی گلم با بچه کوچیک تو این هوا عزم سفر کردی
بیست شهریور میرفتی عالی بود
الانم تمام سعیتو کن خوش بگذره..
لباس تن بچه ت کن یه پتو چند لایه کن بزار زیرش برید تو چادر تو ماشین نمیشه خوابید
فکر کنم زن دوست شوهرتم خوابش نبرده توی تاپیکه
ناراحتید را درک میکنم . بد به دلت راه نده .ما دوسال پیش جاده کندوان گیر افتادیم .از ساعت ۵ عصر بع بعد جاده یکطرفه میشد تا ۵ صبح فردا
چادر زدیم و چند لایه پتو زیر انداختیم و کلاه و جوراب و کاپشن تن بچه کردم و بین خودمون خوابید. فکر کن کنار آشکده تونل کندوان
خدا راشکر با اینکه هممون بد مریض هستیم بخیر گذشت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
