بعد ۴ سال دوستی،اومد خواستگاری،بابا بااین وصلت مخالف بود ولی بخاطر من قبول کرد،خیلی رسمی و خشک و سنگین باشون رفتار کرد،من مادر ندارم،کسی بجز منو بابا و دوست پسرم و خانوادش نبودن،خانوادش همون لحظه بله خاستن،چون یکسال پیش این مساله مطرح شده بود،بابا بشون گفت دوروز دیگه تماس بگیرید،دو روز بعدش زنگیدن،بابا با لحن تند بشون گفت باید ب بزرگای فامیل بگم بعد،اونا اصرار کردن بله رو بده.بابا بشون گفت انشالله خیره.ولی ظاهرا شما آداب و رسوم بلد نیستین،دوس پسرم بخاطر این حرف بابا بش برخورد و گفت ب پدرم توهین شده،و خیلی بی رحمانه کات کرد.دو هفته س..وگفت دیگه قصد ادامه نداره،ب نظرتون حق ب اوناس؟؟