بچه ها من یه پسرعمه دارم که ۱۰ سال پیش خیلی منو میخواست هرکار کرد که جذبش شم و بهش اوکی بگم ولی اصلا معیارامون به هم نمیخورد.. دروغ چرا از بچگی یکم دوسش داشتم ولی وقتی حس و علاقه اونو دیدم و مدتی باهم حرف زدیم به این نتیجه رسیدم که اصلا به درد هم نمیخوریم
بعد از قطع رابطه اون چندبار اومد سراغم اما من پسش زدم و حتی حاضر نشدم حرف بزنم چون حرف زدن بی نتیجه بود.
یه سال بعدش با همسرم آشنا شدم و باهم ازدواج کردیم
همسرم بی نهایت دوسم داره بی نهایت حواسش به من و زندگیمون هست بی نهایت برای خوشبختیم تلاش میکنه
منم به قدری عاشقشم که اگه کافر بودم قطعا اونو خدام میدونستم
ما زندگی خیلی خوب و آرومی داریم یه بچه داریم و دوتا خونه و ماشین و وضع زندگیمون اوکیه
اما چیزی که چندین ساله اذیتم میکنه خواباییه که درمورد پسرعمه میبینم.. اصلا اصلا اصلا بهش فکر نمیکنم و حتی شاید آخرین باری که دیدمش ۴ سال پیش بوده
ولی تقریبا هر هفته خوابشو میبینم که میخواد باهام ازدواج کنه.. همش بهم محبت میکنه..
یعنی هروقت این خوابا رو میبینم از خواب بیدار میشم فحشش میدم بس که روانم بهم میریزه
اینم بگم که حدودا ۵ سال پیش ازدواج کرده و زنش اصلا خوب نیست و یه مدت میخواستن جدا شن به خاطر بچشون طاقت آوردن
چیکار کنم به نظرتون که راحت باشم و از شر این خوابا خلاص شم؟ واقعا اذیتم