دهاتم
یه سال اول زندگی تو یه اتاق پیش مادرش زندگی میکردیم که شب و روزمون جنگ و عوا بود یه همسایه داشتیم همیشه شاهد کتک کاری و دعواهامون بود مادرش بدتر مینداختش به جونم
همسایه رفت تهران و گفت خونه رو بهتون میدم اجاره جدا بشین
۵ تومن پول پیش ازمون گرفت ماهی ۳۰۰ هزار تومن اجاره میدادیم
یه انگشتر تمام چیزی بود که برام خریده بود اون سال ها فروختم پول پیش دادم
یه مدت در هفته دوسه روز میرفت کار
بعداز یه مدت نشست خونه و نرفت اون چند روزم
کم کم نتونستیم اجاره ماهیانه رو بدیم
از پول پیش کم شد تا ۵ تومن رفت پای اجاره
قبض آب و برق و گازم پیامکش برا صاحب خونه میرفت بنده خدا خودش میرخت
خودم کار میکردم سر زمین مردم
که زانوهام رباطش پاره شد و خونه نشین شدم
ا