2777
2789
عنوان

رفتار دو تا خالہ ھام با من

145 بازدید | 10 پست

خالم منو برد یہ جایی تا من برم یہ کاری واسش کنم چون خودش گند زدہ بود منو فرستاد کہ بگم کار منہ بعد با شوھرشم بود اقا ما رفتیم اون کسی کہ باید جلوش گند کاری خالم جمع میکردم نبود بعد رفتیم خونہ یہ خالہ دیگم کہ نزدیکہ اونوقت این خالہ کہ رفتیم خونش ماکارونی اورد بہ خالم گفت کہ من فقط واسہ شما ماکارونی اوردم چرا اینو اوردید منم نخوردم گفتم گدا کہ نیستم بعدش برگشتیم خونہ خودمون...انقدر ناراحت شدم و دلم شکستہ میخوام نفرینش کنم ولی دلم نمیاد :)

...

😐 چه گدا گشنه ایه خاله ت

شخصیتم که نداره

خوبی حرف زدن باخدا اینه لازم نیست منظورت رو براش توضیح بدی💖...ولی جدای از این حرفا طرف یه سیب از درختش کندن، داره دهنمون رو سرویس میکنه اونوقت تو امید داری بری تو باغش بخوری و بخوابی و حوریاش رو بمالی؟🤦‍♀️🤷‍♀️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من اینجور مواقع بهم یکی همچین چیزی بگه همون لحظه بلند میشم میرم.گند خالت رو تو چرا باید گردن بگیری ا ...

مامانم مجبورم کرد گردن بگیرم...

اخہ کجا میرفتم راہ خونہ بلد نبودم بعد خونش ھم تو روستا بود خونہ ما تو شھر

...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792