حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم
ز شرط‌ها بگذشتیم و رایگان کردیم
بیشتر از یک بیته ، ولی خیلی دوسش دارم...
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست
ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست
حضرت سعدی
یک خط شعریک دنیاحرف پشتش خوابیده واقعان چقدرزیباست
چشمم اگرخطا کند دل که خطا نمی کند
دل به زمانه داده ام هرچه زمانه می کند
درجهان هرلذتیست در دل بستن است
لیک دل بستن نمی ارزد به دل برداشتن
اصلا دلم نمیخواد خودمو واسه ی ادم همنوع خودم خار و خفیف کنم... درسته عشق یچیزیه بین خودتو و خودت و کسی نمیفهمه
ولی پیش خودمم دوس دارم شخصیت قائل باشم
همیشه از یکی خوشم میاد میگم مگ این کیه و...
سعی میکنم هیچوقت عاشق نشم
روزیم عاشق بشم بهش نمیگم...
ترجیح میدم با کسی ک عاشقمه ازدواج کنم تا اینکه با کسی ک عاشقشم...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
