من بدیهارو فراموش میکنم و نه تنها فراموش میکنم یه جوری باطرف گرم میگرم ودوسش دارم که انگار نه انگار دوسال وچندین بار بهم بدی کرده
خواهرشوهرامو میگم اینقدر بهم بدی کردن ولی من یادم می‌ره وقتی باهاشون هستم حتی دوستشون دارم واینقدر گرم میگرم باهاشون وقتی ازشون دور میشم یادم میاد به کارشون که چطور بهم بی احترامی کردن میگم حداقل یه کمی سنگین باشم ولی بازم همونم
اصلا کینه آیی نیستم
بدیها و یادممیره وخوبیها.تو ذهنم میمونه مثلا خوبیهایی که کردن مثله کادوهای مناسبتی یا اومدن مراسم مادرم
حالا به نظرتون این ویژگی خوبه یا بد
