داداشم یه شهری دانشگاه میره که هزار کیلومتر ازمون دوره🥲
الان شمال بودیم راه افتادیم بریم مشهد. چند روز دیگه ما برمیگردیم خونه و اون میره شهری که دانشجوعه😭
خیلی وابستشم خیلیییی
دلم غم گرفته🥲
*هرسال
این که ناراحتی نداره پاییز امسال برای من. به شدت غمگینه
انتقالی بگیره شهر خودتون چکاریه
باورت میشه اگه بگم اوایلی که رفته بود خواب میدیدم زبونم لال بشه تو غربت داره میمیره و من هیچی سمتش میدوام بهش نمیرسم؟🥲
سخته درک میکنم خودمم تجربش کردم. مخصوصا پاییز باشه دلگیر باشه و کات کرده باشی افتضاحه واقعا🥲
یاد یکی از دوستام افتادم
میگفت داداشش آلمان درس میخونه خیلی دلش تنگ میشه برای برادرش اما تماس تصویری میگیرن و زیاد با هم در ارتباط هستند
من داداشم هشت سال ازم کوچیکتره 😂😂منم خوابگاه هستم و از خانواده دورم
فقط روزهای تعطیل برمیگردم خونه یادم میاد داداشم یک روز اومد خونه بهم گفت خوراکی واست چی بخرم
هرچی خوراکی گرفت با هم خوردیم مامانم از سرکار اومد بهش گفت پس ما چی؟ برای ما هم میخریدی
داداشم گفت شما تو خونه همیشه هستید اما رها نه
برادر من قراره ۳۰سال تو شهری ک هزار کیلو متر بیشتر آزمون دوره خدمت کنه تازه ۱۸سالشه دیگه روند پیر شدنشو نمیبینم منم دلتنگ میشم ناراحت ولی چکار میتونم بکنم عزیز ترین کسم ولی ناچارم تحمل کنم ب ایم دوری ازش فقط همیشه دعا میکنم اون بتونه تجمل کنه دلتنگ نشه خدا پشتو پناهش باشه همین
مال تو بار بعد ۴سال برمیگرده برادر من فقط شاید سالی ۱بار بتونه بیاد
انتقالی نمیدن بهش
خیلی خرکي انتخاب رشته کرد
تو دفترچه واسه دانشگاهشون نوشته بود ممنوعیت نقل و انتقال ولی توجه نکرده بود
داداشم آدم بلند پروازی بود اولویتش رو مراکز استانها زد درصورتی که میتونست تو استان خودمون یه شهر کوچیکتر درس بخونه🥲
الان اون از یه طرف دلتنگ و کلافست ماهم از یه طرف
هرچی به بابام اصرار کردم بذاره منم دانشگاهم رو بزنم اون شهر اجازه نداد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
