مثلا من آدم شکمویی هستم تو مهمونی تو خونه تو رستوران همیشه حواسش به من هست که حتما غذا خوب خورده باشم اگر نزدیکم غذا نباشه بهم میرسونه حتی شده برام لقمه بگیره
میدونه من از چه غذایی بدم میاد اوایل هی به خانواده اش تذکر میداد و یاد آوری میکرد غذایی من دوست ندارم نپزن یا حتما برای من غذا جدا بزارم
حاضر نیست من خونه مادرش کار کنم ( کمک کردن حسابش جداست اما نمیزاره کار زیادی رو دوش من باشه )
حواسش به خواب من هست میدونه من ظهر باید بخوابم هر جای دنیا باشیم اگر من تعارف داشته باشم و راحت نباشم یواش به صاحب خونه میگه که یه اتاق بهم بده من استراحت کنم
جایی مسافرت باشیم یا خونه خانواده اش من ظهر خواب باشم جایی بدون من نمیره حتی اگر با خانواده اش از قبل هماهنگ کرده باشن که بریم بیرون
خیلی کارا که فقط یه زن میتونه اون لحظه درک کنه که از رو علاقه و دوست داشتنه