دیشب با شوهرم دعوا کردیم شوهرم زد چشمم رو داغون کرد من گفتم میرم خونه بابام ولی التماس که نرو غلط کردم و گ و ه خوردم و نمیدونم آدم میشم اینا من میرم سر کار کنار خونمون به دوستام گفتم نمیام یه چندبهونه که مادرم مریضه رفتم پیشش حالا موندم با این چشم بادکرده سیاه که سفیدیش قرمز شده چی کار کنم با خودم میگم پزشکی قانونی طلاقمو بگیرم ولی دختر 9سالمو میبینم جگرم آتبش میگیره از طرفی هم این همسایه های فضول میان هی از دخترم میپرسن مادرت کجاست اونم طفلی میگه رفته خونه عزیزم ،
نمیدونم چی کارکنم
اولین بارش بوده یا همیشه؟ مشکلات دیگه چی داره؟
طلاق واقعا آخرین راهه. اما یجوری از کارش پشیمونشکن ک دیگ جرئت این کارا پیدا نکنه
شوهر سابق منم همچین کاری باهام کرد و منم هرکی دید گفتم اتو رو از بالای کمد برداشتم ،با چشم افتادم روی دوشاخ سیمش😑 جالبه که مادرشوهرم به شوهرم گفته بود این با این دست و پا چلفتی هاش مشکل برات درست نکنه بخوای به خانوادش جواب پس بدی
برو پزشکی قانونی پرونده تشکیل بده حتماااا
فردا پس فردا اگه خدایی نکرده آسیب بدتری دیده اون پرونده ها باشن که بتونی کاری کنی
مردی که دست روی زن بلند کنه دیگه مرد که هیچ دیگه حتی انسان هم نیست
نمیگم طلاق راه خوبیه ولی نابودی افکار خودت و بچتم راه خوبی نیست
من دیشبی گفتم باهات میمونم ولی میرم نامه پزشکی قانونی رو میگیرم ولی التماس که نگیر اگه بگیری من دیگه نمیتونم تورو دوست داشته باشم حتی گریه کرد که نرو بگیر بیا از اول باهم بسازیم ولی مشکل این جاست من دیگه این آدم رو نمیخام حالم ازش بهم میخوره
یکم فرصت بده بهش بخاطر دخترت ، خودت میگی برات مهمه دخترت. بهشم بگو فقط بخاطر دخترم دارم بهت فرصت میدم و آخرین باره.
احساست هم شاید الان چون تازه این اتفاق افتاده اینجوریه، یکم بگذره کم بشه این حس بد. کلا من تصمیم گرفتم سریع واکنش نشون ندم و بذارم هیجان و خشم درونم آرووم بشه بعد تصمیم بگیرم.
یه دوستی داشتم شوهرش خیلی دهن بین از طرف خانوادش بود خیلی بهشون بها میداد دوستم همیشه باهاش دعوا داشت هر بار کتک میخورد یواشکی میرفت پزشک قانونی و نامه میگرفت که اگر یبار خواست طلاق بگیره دستش پر باشه از یه ورم دست به دعا و جادو جنبل بود خلاصه از یه ورم تلاش میکرد شوهرش رو آدم بکنه و از خانوادش جدا کنه تلاشش مصمر ثمر شد و شوهره کلا از خانوادش کنده شد سالی ماهی یکبار خانوادشون نمیبینه اگرم میبینه خودش تنهایی میره و برمیگرده پای خانواده شوهرش بریده شد از خونه و زندگیش درسته طلاق نگرفت ولی برای روز مبادا مدرک جمع کرد که اگر نتونست شوهرش رو آدم کنه راحت طلاق بگیره
